سلام به وب من خوش آمدید(آرزو)
باز هم قلبی به پایم افتاد / باز هم چشمی به رویم خیره شد
باز هم در گیر و دار یک نبرد/عشق من بر قلب فردی چیره شد
باز هم از چشمه لبهای من/تشنه ای سیراب شد سیراب شد
باز هم در بستر آغوش من/رهروی در خواب شد در خواب شد
بر دو چشمش دیده می دوزم به ناز/خود نمیدانم چه می جویم در آن
عاشقی دیوانه میخواهم که زود / بگذرد از جاه و مال و آبرو
او شراب بوسه میخواهد از من / من چه گویم قلب پر امید را
او به فکر لذت غافل که من /طالبم آن لذت جاوید را
من صفای عشق میخواهم از او/ تا فدا سازم وجود خویش را
او تنی میخواهد از من آتشین/ تا در او سبو زند تشویش را
او به من گوید ای آغوش گرم/ مست نازم کن که من دیوانه ام
من به او گویم ای نا آشنا / بگذر از من من تو را بیگانه ام * نا آشنا*
نوشته شده در شنبه 18 آذر 1391برچسب:عاشقانه, عارفانه, شعر زیبا,دلنوشته دخترها, ساعت
17:33 توسط آرزو| يک نظر |
Design By : Mihantheme |